۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

شکایت شهروند درجه دو از حاکم وقت در بارگاه اللهی

من به عنوان شهروند درجه دو از حاکم وقت کشورم" آیت الله خامنه ای" نه به نا عدالت خانه قوه قضاییه، بلکه به عدالتخانه  در گاه الهی شکایت دارم !
قاضی: شکایت وارد است...
شهروند: روی سخنانم همینک با اهل اصول است :
مگر سه تن از شاگردان ممتاز آیت الله خمینی، آقای منتظری و آقای مطهری و آقای دکتر مهدی حائری یزدی نبودن که خود امام بارها این رو گفته بودند!؟
مرحوم منتظری رو قبول ندارین؟ باشه اصلا آقای دکتر یزدی رو هم میذاریم کنار. مرحوم مطهری رو که قبول دارین!؟ از زبان مرحوم مطهری در مورد معنی ولایت فقیه حرف میزنم:

((ولایت فقیه به این معنی نیست که فقیه خود در رأس دولت
قرار بگیرد و عملا حکومت کند...تصور مردم آن روز-
دورۀ مشروطیت- و نیز مردم ما از ولایت فقیه این نبود
و نیست که فقها حکومت کنند و ادارۀ مملکت را به دست
گیرند...ولایت فقیه یک ولایت ایدئولوژیکی است و اساساً
فقیه را خود مردم انتخاب می کنندو این امر عین دموکراسی
است))

"مرتضی مطهری،پیرامون انقلاب اسلامی،انتشارات صدرا،ص85."

این گفته ها معنیش جز این نیست که شما هیچ کس رو حتی خدا رو جز خودتون قبول ندارین!؟
مرحوم مطهری که تازگیها خیلی بیشتر از قبل دارین سنگشو به سینتون میزنین( البته چون کسی براتون نمونده وقتی مصدقها و شریعتی ها رو منتظری ها و و و و و ... رو کم کم دارین با ما منافقین((هر کس با شما نیست)) هم ایدئولوژی معرفی می کنین که البته باعث افتخار ماست) در مورد روحانیت می فرمایند:

((روحانیت نه به طور مجموعه و دستگاه روحانیت باید وابسته
به دولت بشود و نه افرادی از روحانیین بیایند پستهای دولتی
را به جای دیگران اشغال کنند،بلکه روحانیت باید همان پست
خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات
حکومتها و دولتهاست،حفظ بکند))

"مرتضی مطهری،پیرامون جمهوری اسلامی،انتشارات صدرا،ص26 ."

آیا این نوشته ها تفکرات یک ضد ولایت فقیه نیست!؟
شمایی که شهروندان ایرانی را به دو دسته درجه یک و دو تقسیم میکنین مرحوم مطهری رو هم فراموش کنید.حضرت علی (ع) را نمی توان فراموش کرد.حتما کلام مولی علی(ع) را به یاد دارید که به عنوان امیر مسلمین با امت خود سخن گفت و رابطۀ خود را با مردم تعیین کرد تا بعدها حکام نتوانند به نام دین به گونۀ دیگر بر مردم حکومت کنند.امیرالمؤمنین فرمود:

((با من چنانکه با سرکشان گویند سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند از من کناره مجویید،و با ظاهرآرایی آمیزش مدارید و شنیدن حق را به من سنگین مپندارید،و نخواهم مرا بزرگ انگارید،چه آنکس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بُوَد،کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است.پس،از گفتن حق،یا رای زدن در عدالت باز مایستید،که من نه برتر از آنم که خطا کنم، و نه در کار خویش از خطا ایمنم،مگر که خدا مرا درکار نفس کفایت کند که از من بر آن توانا تر است ))

"نهج البلاغه دکتر شهیدی،خطبۀ217،ص250."

برو ای زاهد خودبین که زچشم من و تو راز این پرده نهانست ونهان خواهد بود

اعتقاد به اصل نظام شما به معنی بستن دو چشم و دو گوش فقط و فقط معنا می گیرد.

من از درگاه الهی برای خوانده شدنم به اسم شهروند درجه دو از حاکمان شهرم شکایت دارم
من از درگاه الهی از حاکمان وقت که مرا منافق خواندند شکایت دارم (من که جای اسلحه قلم داشتم)
من از در گاه الهی از آقای علی خامنه ای شکایت دارم که خود را ولایت مطلقۀ فقیه خوانده و از اختیارات یازده گانۀ اصل یکصدو دهم قانون اساسی پای خود را فراتر گذاشته که این موضوع با قانون اساسی هم تعارض دارد
و خواستار حقوق شهروندی (حقوق مدنی،حقوق سیاسی،حقوق اجتماعی)خود هستم...

اعتراض کنید...
اعتراض وارد است...

محمد رضا کلانی شهروند درجه دو "از دیدگاه حاکم وقت"